کسراکسرا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 16 روز سن داره

وبلاگی برای پسملم

صحبتهای مامان با نی نی

پسر عزیز و نازنینم امروز شما هشت ماهت تموم شد و وارد نه ماه شدی.عزیز دل مامان نمیدونی چقدر خوشحالم ازاینکه روز به روز داره دیدار من و شما نزدیکتر میشه.کلی این ماه اخری کار دارم اصلا دلم نمیخواد شیطونی کنی زودتر بیای سر موقع باشه پسملم.الان که تو دلمی هر روز سنگین تر و بزرگتر میشی.مامانی دیگه نمیتونه مثل اون موقع ها که شما نبودی پیاده روی کنه.با بابایی کلی راه میرفتیم اصلا هم خسته نمیشدیم.اما حالا حتی میترسم تنها برم بیرون چون که یک دفعه پاهام پیچ میخوره میفتم زمین.مامانی خیلی دوست داره ...
28 مهر 1390

ماجراهای تخت پسملی

همین طور که قبلا برات گفته بودم بلاخره اقا نجاره بعد از این که بابایی کلی دعوا کرد دیروز اورد در خونه خوب حالا کسی نیست بیارتش طبقه سوم کسی حاظر نیست بیاد. هر کی یک بهانه.تخت شما تو حیاط موند تا این عمو علی و مامان بزرگ و عمه زهرا اومدن اخر شب کمک.بعد از این که مردهای خانواده کلی به در ودیوار زدن تخت شما رو رسید تو خونه .حالا قراره بره تو اتاق شما همین طور که رفتن سمت در دیدیم که از درب اتاق جا نمیشه   نظرات یکی یکی شروع شد.از اون روزها که قرار بود تو اتاق خودت باشه هیچ کس نمیگفت که بچه رو که نمیشه تو اتاق تنها گذاشت. ولی حالا باید تختت شما تو پذیرای باشه به این دلیل که ما هم پیشت باشیم خلا صه مامانی مخالف بابایی هم چون چاره ای نداش...
26 مهر 1390

هفته 36

پسمل ناز مامانی تو هفته 36 .خیلی بزرگ شدی مامانی.الان تقریبا باید2700 گرم باشی میبینی چه زود بزرگ شدی.قدتم 45 سانتی متره . یادته 260 گرم بودی مامانی.تازه بزرگ تر از این هم میشی.بابایی دوست داره پسر تپل داشته باشه.پس تو رو خدا تپلو شو باشه مامان جون. این هم یک عکس از نی نی که هم سن شماست ...
24 مهر 1390

احساسی که من دارم

پسرم با تمام وجود دوستت دارم.هنوز خیلی زوده که انقدر دوست داشته باشم.تو هنوز یک جنین 7ماه 26 روزه بیش نیستی. ولی چنان در قلبم رخنه کردی که نمی دونم با چه حسی باز گو کنم.حالا میفهمم چرا مامانا همه سختی های زندگیشونو تحمل میکنن با همه چی میسازن و فقط به خاطر بچه شون.درک این تا قبل از این که مادر بشی واسه ی هر کسی سخته.باید مادر شد تا بفهمی که دختر یا پسر بودن فرقی نداره.میدونی مامانی تا حالا فکر میکردم مامانم به خاطر دختر بودنم خیلی ناراحت بوده به خاطر همین از پیشم رفت .ولی اون فقط به خاطر حرفهای دور وبرش دق کرد.چطور خدا میتونه همچین نعمت بزرگی رو از ادم بگیره مادررررررررررر. حالا که مادر شدم و میفهمم تو زندگیم چه چیز مهمی کم داشتم وقتی که هنو...
23 مهر 1390

دکتر مامانی

امروز مامان کسرا رفت پیش خانم دکتر واسه معاینه .به خانم دکتره گفتم که کسرا شیطونی میکنه اونم گفت چاره ای نیست باید لگد هاشو تحمل کنی.الان کسرا 35 هفته سن دارد.وتا اومدنش تنها 5 هفته مونده انشائ الله...........اگه خدا بخواد به سلامتی ...
19 مهر 1390

کوچو لوی من

فرشته کوچولوی من الان تو هفته ی ٣٠..خیلی شیطونی میکنه.مدام لگد میزنه دیگه کم کم شکممو پاره میکنه و میاد بیرون.انقدر تکون میخوره که میترسم هفت ماهه بدنیا بیاد.. پسملی خیلی دوست داریم        
19 مهر 1390

داستان های کودک ما

سلام به همه ی مامانای کوچو لوهای ناز.من این وبلاگ رو برای پسرم که هفت ماهشه ساختم.تا دو ماه دیگه میاد به دنیای زیبای خودش       ...
19 مهر 1390